زندگی - با من بمان تا ماندگارترین باشم
????
:: ?? ????????
:: :: ?????? ?????
::
:: ??????? ????? ::
:: ????? ???? ::
:: ???? ??
????? ::
:: ?????? ?? ::
:: ?????? ?? ??????? ::
:: ?????? ????? ::
|
84/8/29 :: 10:30 عصر چه شبی بود . چه فرخنده شبی !
![]() آن شب دور که چون خوابه خوشی از دیده پرید . کودک قلب من این قصه شاد از لبان تو شنید :
زندگی زیباییست . می توان بر درخت تهی از بار زدن پیوندی . می توان در دل این مزرعه خشک و تهی بذری ریخت . می توان از میان فاصله ها را برداشت . دل من با دل تو هر دو بیزار از فاصله هاست .» قصه شیرینی است. کودک چشم من از قصه تو می خوابد . قصه نغز تو از قصه تهی است. باز هم قصه بگو تا به آرامش دل سر به دامان تو بگذارم و به خواب روم . ??????? : پرنده های عاشق
|